کاش نمی نوشتم - لبیک اللهم لبیک
کاش نمی نوشتم
نمی دانم چه می خواهم بگویم
زبانم در دهان باز بسته است
در تنگ قفس باز است و افسوس
که بال مرغ آوازم شکسته است
راست است که یاس و ناامیدی از حربه های شوم شیطان است ولی حتی در سخت ترین و تلخ ترین اوضاع ممکن ، درست در همان هنگام که دیگر گذر از پیچ و خمهای سنگین روزگار نشدنی جلوه می کند باید امید داشت .
امید به روزنه ای سفید برای شروعی دوباره ، برای پرواز ، پرواز به سمت همانجا که بودیم ، به سمت پایانی ناخواسته و انتهایی تحمیلی ،و این بار پرواز برای عبور از تحمیل و گذراز خط پایان و آنگاه پرواز به سمت بی نهایت درست است که نمیدانم چه باید گفت و این حقیقت دارد که زبانم بسته است
ولی شاید حقیقت داشته باشد
پرواز پرستو
پرواز پرستوی سفید آن هم با بال شکسته
پرستوهای سفید را صدا می زنم ، ساعت پرواز نزدیک است