آقا جان - لبیک اللهم لبیک



بازدیدهای امروز: 4  بازدید
بازدیدهای دیروز: 0  بازدید
مجموع بازدیدها: 99909  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست'>mailto:alirgl63@yahoo.com">پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» لینک دوستان من «
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «

 

 

آقا جان

اوج . . .

واسه اون گنبد زرین

پشت کوه های خراسون مرقد پاکتو دیدن                                       

واسه او صحن مطهر تو غروب کنار ایوون

واسه کفترای معصوم که تو آسمون می گردن واسه آدمای مغموم که میان دخیل می بندن

واسه اون هوای تازه که پر از عطر گلابه اگه دستم به ضریحت برسه واسم یه خوابه

واسه اون حوض قشنگی که پر از آب زلاله واسه سنگ فرشای ایوون که برام خواب و خیاله

دل من تنگه میدونی کاشکی قابلم بدونی

 

چقدر آرزو دارم لب حوض وضو بگیرم یا که از تربت پاکت مثل یاسا بو بگیرم

واسه اون اوج شکفتن توی عالم زیارت واسه اون لحظه که آدم می رسه به بی نهایت

واسه اون کفشا که مردم روی پله در میارن واسه اون شمعی که روشن توی صحن تو می زار

واسه اون ساحت پاکی که درش همیشه بازه واسه دستای نیازی که به سوی تو درازه

دل من تنگه می دونی کاشکی قابلم بدونی

 

هیچ کسی نومید و ناکام نمی ره از آستانت تو پر از لطف و شفایی واسه درد دوستانت

مثل مرهم تو میمونی واسه آدمای دربند تو امیدی که می شینه توی قلب یه نیازمند

تو صدام کن تو صدام کن زائر کوی تو باشم

یا برای کفترات من سر ظهر دونه بپاشم

من یه قاصر یه خطاکار لحظه خوب مناجات

میدونم که هیچ نیازی به زیارتم نداری

اما من غرق نیازم اما تو بزرگواری

واسه تو حرم نشستن واسه لحظه‌ی رسیدن